اضمار (ادبیات فارسی)یکی از اصطلاحات بکار رفته در ادبیات فارسی، اضمار بوده که در لغت به معنی «لاغر کردن چهارپایان» و در اصطلاح به معنای ساکن کردن دومین حرف جزء میباشد. ۱ - تعریفدر اصطلاح عروض سه تعریف برای آن ذکر شده: الف- ساکن کردن دومین حرف فاصله که متحرّک است؛ ب- ساکن کردن دومین حرف سبب ثقیلی را که در اوّل رکن قرار گرفته است؛ ج- ساکن کردن دومین حرف جزء (تفعله). ۲ - اضمار در متفاعلناضمار در متفاعلن آن است که تای مُتَفاعلن را ساکن گردانند تا مُتْفاعلن شود، آنگاه به جای آن مستفعلن میگذارند که «مضمر» است. ۳ - جمع اضمار با زحافزِحاف اضمار را اگر با زِحاف خَبْن جمع کنند، مفاعلن میشود که «مضمرِ مخبون» است و آن را «موقوص» میگویند، و اگر با زحاف طی جمع کنند، مفتعلن میشود که «مضمرِ مَطْوی» است و آن را «مجزول» میگویند، و اگر با زحاف قطع جمع کنند مفعولن میشود که «مضمرِ مقطوع» است، و اگر با زحاف حَذَذ جمع کنند، فعلن میشود که «مضمر احذّ» است، و اگر با زِحاف اِذاله جمع کنند، مستفعلان میشود که «مضمرِ مُذال» است، و اگر با زحافِ ترفیل جمع کنند، مستفعلاتن میشود که «مضمرِ مُرَفّل» است. [۱]
سعادت، اسماعیل، دانشنامه زبان و ادب فارسی، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ص۴۵۰.
۴ - پانویس
۵ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اضمار»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۱۰. ردههای این صفحه : اصطلاحات ادبیات فارسی | علم بدیع
|